فهرست مطالب:
- نفوذ
- بهترین مترادف برای pervade چیست؟
- متضاد pervade چیست؟
- نزدیک ترین مترادف معمولاً چیست؟
- مثال نفوذ چیست؟
تصویری: نزدیکترین مترادف کلمه pervade کدام است؟
2024 نویسنده: Fiona Howard | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2024-01-10 06:36
نفوذ
- infuse.
- نفوذ.
- permeate.
- suffuse.
- شارژ.
- Diffuse.
- تمدید.
- پر کردن.
بهترین مترادف برای pervade چیست؟
مترادف کلمه نفوذ
- نفوذ متقابل،
- نفوذ (به)،
- تراوا،
- معما،
- فشار،
- تزریق خون.
متضاد pervade چیست؟
فراگیر شود. متضادها: لمس، تاثیر. مترادف: نفوذ، پر کردن، اشباع، رنگ، رنگ، پر کردن، انتشار.
نزدیک ترین مترادف معمولاً چیست؟
مترادف و متضاد معمولا
- معمولا،
- به طور کلی،
- natch.
- [عامیانه]،
- به طور طبیعی،
- به طور معمول،
- معمولا،
- معمولا.
مثال نفوذ چیست؟
Pervade به معنای پر شدن کامل از چیزی است. یک مثال از نفوذ موسیقی است که اتاقی را که در آن سمفونی در حال پخش است پر می کند.
توصیه شده:
نزدیکترین مترادف کلمه بی تردید کدام است؟
مترادف برای بی تردید به طور کامل. به صراحت. کاملا. درست. تیز. مربع. مربع. smack-dab. مترادف ارتعاش چیست؟ سوالات متداول درباره ارتعاش برخی از مترادف های رایج ارتعاش عبارتند از نوسان، نوسان، نوسان، نوسان، موج دار و موج.
نزدیکترین متضاد کلمه recalcitrance کدام است؟
متضاد برای سرکش موافق. سازگار. قابل مدیریت. بازده. قابل قبول. منفعل. کلمه دیگری برای سرکشی چیست؟ برخی از مترادف های متداول سرکش عبارتند از سرسخت، مقاوم، مقاوم، غیرقابل کنترل، سرکش، و اراده. در حالی که همه این کلمات به معنای "
نزدیکترین تعریف ارتباط ذهن با بدن کدام است؟
نزدیکترین تعریف ارتباط ذهن و بدن چیست؟ رابطه متقابل ذهن و بدن. سندرم سازگاری عمومی چیست؟ مدلی که برای توضیح واکنشها به موقعیتهای استرسزا استفاده میشود . ارتباط بین ذهن و بدن چیست؟ مغز و بدن از طریق مسیرهای عصبی تشکیل شده از انتقال دهنده های عصبی، هورمون ها و مواد شیمیایی به هم متصل هستند.
نزدیکترین متضاد کلمه ثابت کدام است؟
متضاد برای ثابت سرخورده. بی تفاوت. بی نگرانی. متضاد تثبیت چیست؟ برعکس علاقه یا احساس وسواسی نسبت به کسی یا چیزی. تغییر دادن. نپسندیدن . تنفر . تنفر . نزدیکترین مترادف کلمه متضاد کدام است؟ مترادف و متضاد متضاد ضد پا، آنتی تز، برعکس، counter, منفی، برق، برعکس، معکوس.
نزدیکترین مترادف برای واژه استقراء کدام است؟
مترادف و متضاد القاء افتتاحیه، افتتاحیه، شروع، نصب، اقساط. (همچنین اقساط)، سرمایه گذاری، سرمایه گذاری. مترادف کلمه استقرا چیست؟ عمل ایجاد چیزی (به ویژه در زمان اولیه) "القای حالت بیهوشی" مترادف: تعمیم، ماشه، نصب، تعمیم، القاء، برانگیختن، آغاز، برانگیختن، استدلال استقرایی.