فهرست مطالب:
تصویری: کدام مترادف برای تسلیم شدن است؟
2024 نویسنده: Fiona Howard | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2024-01-10 06:36
برخی از مترادف های رایج تسلیم شدن عبارتند از تسلیم، به تعویق انداختن، تسلیم شدن، تسلیم شدن، و تسلیم شدن در حالی که همه این کلمات به معنای "جای دادن به کسی یا چیزی است که دیگر نمی توان در برابر آن مقاومت کرد. "تسلیم شدن به معنای ضعف و درماندگی در برابر کسی است که راه را می دهد یا قدرتی غالب به نیروی مخالف می دهد.
تسلیم به معنای مترادف چیست؟
مترادف مناسب را برای تسلیم انتخاب کنید
بازده، تسلیم، تسلیم، تسلیم، تسلیم شدن، به تعویق انداختن معنی راه دادن به کسی یا چیزی که دیگر نمی تواند مقاومت کنید.
4 مترادف چیست؟
چهار
- چهار برابر.
- چهار تکراری.
- کواترنری.
- tetrad.
- quadrigeminal.
- چهارجزئی.
- quadrivial.
- ربعیت.
متضاد succumb چیست؟
تسلیم. متضادها: مقاومت، برخاستن، مبارزه، نبرد، مبارزه، غلبه بر. مترادف: تسلیم، تبعیت، تسلیم، رضایت، تسلیم شدن، فرو رفتن، استعفا.
مترادف برجسته چیست؟
در این صفحه می توانید 27 مترادف، متضاد، عبارات اصطلاحی، و واژه های مرتبط را برای برجسته کردن پیدا کنید، مانند: تأکید، تمرکز، ویژگی، مورب، زیر خط، مهم، بازی کردن بالا، استرس، طرح کلی، کانون توجه و برجسته کردن.
توصیه شده:
کدام مترادف برای ثابت است؟
در این صفحه می توانید 14 مترادف، متضاد، عبارات اصطلاحی، و واژه های مرتبط را برای پیوسته پیدا کنید، مانند: به طور منظم، محکم، تدریجی، ناپایدار، پیوسته، تزلزل ناپذیر، بدون انحراف به سرعت، به تدریج، به صورت تصاعدی و آهسته . متضاد به طور پیوسته چیست؟ متضاد به طور پیوسته ناپایدار است، که چیزی را توصیف می کند که به صورت نامنظم، متزلزل یا غیرقابل پیش بینی اتفاق می افتد .
کدام مترادف برای سرگردانی است؟
برخی از مترادف های رایج سرگردان عبارتند از پیچان، رامبل، پرسه زدن، روم، و ترایپس. در حالی که همه این کلمات به معنای «رفتن از جایی به مکان دیگر معمولاً بدون برنامه یا هدف مشخص هستند»، سرگردانی به معنای عدم وجود یا بی تفاوتی نسبت به یک مسیر ثابت است .
کدام مترادف برای جغرافیا است؟
در این صفحه می توانید 23 مترادف، متضاد، عبارات اصطلاحی، و واژه های مرتبط برای جغرافیا، مانند: زمین-علوم، زمین شناسی، توپوگرافی، جغرافیا، جغرافیای فیزیکی پیدا کنید. ، جغرافیای اقتصادی، ژئوپلیتیک، جغرافیای سیاسی، ریاضیات، نقشه برداری و فیزیوگرافی .
مترادف برای خالی شدن از جمعیت چیست؟
مترادف برای depopulate نابودی. قصاب. deciate. نابودی. قتل. ذبح. slay. قتل دسته جمعی. کلمه دیگری برای تخلیه جمعیت چیست؟ در این صفحه می توانید 19 مترادف، متضاد، عبارات اصطلاحی و واژه های مرتبط را برای کاهش جمعیت پیدا کنید، مانند:
آیا جهانی شدن مترادف با جهانی شدن است؟
جهانی شدن از نظر آلبرو به "همه این فرآیندها اشاره دارد که توسط آنها مردم جهان در یک جامعه جهانی واحد، جامعه جهانی ادغام می شوند" (Albrow, 1990:9). … در ادامه، شکل بعدی جهانی شدن، جهانی شدن وجود دارد. تفاوت جهانی شدن و جهانی شدن چیست؟ جهانیگرایی، در هستهی خود، به دنبال توصیف و توضیح چیزی نیست جز جهانی که با شبکههایی از ارتباطات که فواصل چند قارهای را در بر میگیرند، مشخص میشود.