فهرست مطالب:
تصویری: کدام مترادف برای ثابت است؟
2024 نویسنده: Fiona Howard | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2024-01-10 06:36
در این صفحه می توانید 14 مترادف، متضاد، عبارات اصطلاحی، و واژه های مرتبط را برای پیوسته پیدا کنید، مانند: به طور منظم، محکم، تدریجی، ناپایدار، پیوسته، تزلزل ناپذیر، بدون انحراف به سرعت، به تدریج، به صورت تصاعدی و آهسته.
متضاد به طور پیوسته چیست؟
متضاد به طور پیوسته ناپایدار است، که چیزی را توصیف می کند که به صورت نامنظم، متزلزل یا غیرقابل پیش بینی اتفاق می افتد.
مترادف ضربان چیست؟
نوازش گودال، نوازش نوازش، ضربان دار، ضربان دار.
مترادف و متضاد ضربان چیست؟
متضادها: بی ریتم، غیر ریتمیک. مترادف: بوفه زدن، چکش زدن، پوند، کوبیدن، چکش، ضربان. صفت ضربانی.
نبض یعنی چه؟
فعل ناگذر. 1: ضربان یا حرکت موزون: ارتعاش. 2: برای نشان دادن یک نبض یا ضربان: beat. مترادف جملات مثال درباره pulsate بیشتر بدانید.
توصیه شده:
کدام مترادف برای سرگردانی است؟
برخی از مترادف های رایج سرگردان عبارتند از پیچان، رامبل، پرسه زدن، روم، و ترایپس. در حالی که همه این کلمات به معنای «رفتن از جایی به مکان دیگر معمولاً بدون برنامه یا هدف مشخص هستند»، سرگردانی به معنای عدم وجود یا بی تفاوتی نسبت به یک مسیر ثابت است .
کدام مترادف برای جغرافیا است؟
در این صفحه می توانید 23 مترادف، متضاد، عبارات اصطلاحی، و واژه های مرتبط برای جغرافیا، مانند: زمین-علوم، زمین شناسی، توپوگرافی، جغرافیا، جغرافیای فیزیکی پیدا کنید. ، جغرافیای اقتصادی، ژئوپلیتیک، جغرافیای سیاسی، ریاضیات، نقشه برداری و فیزیوگرافی .
کدام مترادف برای حیاتی است؟
سوالات متداول درباره حیاتی برخی از مترادف های رایج حیاتی عبارتند از کاردینال، ضروری، و اساسی . نزدیکترین مترادف کلمه حیاتی چیست؟ مترادف برای حیاتی مهمترین. بنیادی. ضروری. انتگرال. کلید. لازم. لازم است. فوری. چه کلمه ای حیاتی است؟ لازم برای وجود، تداوم یا رفاه چیزی;
نزدیکترین مترادف برای واژه استقراء کدام است؟
مترادف و متضاد القاء افتتاحیه، افتتاحیه، شروع، نصب، اقساط. (همچنین اقساط)، سرمایه گذاری، سرمایه گذاری. مترادف کلمه استقرا چیست؟ عمل ایجاد چیزی (به ویژه در زمان اولیه) "القای حالت بیهوشی" مترادف: تعمیم، ماشه، نصب، تعمیم، القاء، برانگیختن، آغاز، برانگیختن، استدلال استقرایی.
کدام مترادف برای تسلیم شدن است؟
برخی از مترادف های رایج تسلیم شدن عبارتند از تسلیم، به تعویق انداختن، تسلیم شدن، تسلیم شدن، و تسلیم شدن در حالی که همه این کلمات به معنای "جای دادن به کسی یا چیزی است که دیگر نمی توان در برابر آن مقاومت کرد. "تسلیم شدن به معنای ضعف و درماندگی در برابر کسی است که راه را می دهد یا قدرتی غالب به نیروی مخالف می دهد .