داشتن یا موجود در شکل بدن 2. سرمایه گذاری با شکل بدنی به ویژه بدن انسان. 1. یکی از بازماندگان شکنجهگران خود را شیاطین مجسم کرد. 2.
چگونه از incarnate در جمله استفاده می کنید؟
تجسم در یک جمله ?
- برای فرزندان این مرد، نامادری جدید آنها به نظر می رسد که تجسم شیطان است.
- خنجر زدن از پشت مرتبط با سیاست به نظر می رسد هر چیزی را که در این کشور اشتباه است تجسم می بخشد.
تجسم در یک جمله چیست؟
عمل نسبت دادن خصوصیات انسانی به ایده های انتزاعی و غیره. 1. او تجسم خوبی است.
مثال متجسد چیست؟
تجسم به معنای نمایندگی یک روح به شکل انسانی، نمونه کامل چیزی بودن، یا قرار دادن یک مفهوم انتزاعی به شکل عینی است. وقتی روحی خود را به شکل انسانی نشان میدهد، این نمونهای از زمانی است که روح خود را مجسم میکند. … برای تجسم در گوشت، با یک فرم بدنی، به ویژه یک انسان، سرمایه گذاری کنید.
تجسم در کلمات ساده به چه معناست؟
1: عمل تجسم: حالت مجسم شدن. 2: یک فرم یا حالت فیزیکی خاص: نسخه در تجسم دیگر او ممکن است معاون اول رئیس جمهور باشد - والتر تلر تجسم تلویزیون و فیلم داستان.