بزرگ در یک جمله ?
- به دلیل بزرگی میلیونرها، بیست فارغ التحصیل محروم اکنون بورسیه تحصیلی دانشگاهی دارند.
- فیلیپ که یک فعال برای فقرا است، به خاطر بزرگواریاش که به بسیاری از نیازمندان کمک میکند مشهور است.
- اگر انبوه خیریه دیانا نبود، بسیاری از مردم شهر گرسنه می شدند.
تعریف بزرگ به چه معناست؟
1: اهدای لیبرال (به عنوان پول) به یا به عنوان گویی به یک انسان دوست پست که به خاطر بزرگواریشهرت دارد همچنین: چیزی که پروژههای بسته به جریان هنگفت فدرال است.. 2: سخاوت سخاوت روح او، یک بزرگواری کاملا طبیعی - هاروی بریت.
کدام بخشی از گفتار بزرگ است؟
LARGESSE ( اسم) تعریف و مترادف | دیکشنری مک میلان.
نزدیکترین متضاد کلمه largesse کدام است؟
متضاد برای درشت
- مانع.
- آزار.
- آسیب.
- بدخواهی.
- دزدی.
- گرفتن.
- خیرخواهی.
- نامهربانی.
متضاد برای شناسایی چیست؟
مخالف عمل جهت دادن نگاه به سمت چیزی یا کسی. بی توجهی . بیتفاوتی . بی علاقگی . غفلت.