فعل عبارتی. اگر کسی وقت یا پول را از دست بدهد، آن را برای چیزهای بی اهمیت یا غیر ضروری تلف می کند. شرکت به زودی شروع به جمع آوری پول نقدی که در حال تولید بود کرد.
معنی سرخ کردن چیست؟
سرخ شده; سرخ کردن سرخ کردنی ها تعریف fritter (مدخل 2 از 2) فعل متعدی. 1: برای خرج کردن یا هدر دادن ذره ذره، برای چیزهای بی اهمیت، یا بدون بازدهی متناسب - معمولاً با دور استفاده می شود. 2: شکستن به قطعات کوچک.
ناراحت کردن کسی به چه معناست؟
عصبی یا نگران بودن: ناراحت نباش - مطمئنم حالش خوب است. او روز را با نگرانی در مورد آنچه که به نیکی گفته بود سپری کرد.
سرخ کردنی در انگلیس چیست؟
/ˈfrɪt̬.ɚ/ uk. /ˈfrɪt.ər/ یک تکه میوه، سبزی یا گوشت که با خمیر پوشانده شده (=مخلوطی از آرد، تخم مرغ و شیر) و سپس سرخ شده: موز/سیب سرخ شده.
گوشت سرخ شده چیست؟
فریتر قسمتی از گوشت، غذاهای دریایی، میوه، سبزیجات یا سایر موادی است که کوبیده شده یا نان زده شده است، یا فقط بخشی از خمیر بدون مواد اضافی، که سرخ شده است.