غیر قانع کننده یا ناکافی; ضعیف. یک بهانه بی ارزش اسم.
معنای کامل سست چیست؟
بدون استحکام یا استحکام مواد: پارچه شل و ول; یک ساختار سست ضعیف؛ ناکافی؛ موثر یا قانع کننده نیست: یک بهانه ضعیف.
مترادف واژه نازک چیست؟
لخت. مترادف ها: gauzy، فقیر، نازک، شفاف، بی اهمیت، بی اهمیت، نابالغ، ناپخته، خفیف، سطحی، ضعیف، کم عمق. متضادها: جامد، صدا، شکست ناپذیر، قابل توجه، قانع کننده.
blithely چیست؟
قید بدون فکر، نگرانی یا مراقبت زیاد: من با دلسردی پروژه ام را بدون در نظر گرفتن تأثیری که می گذاشت پیش بردم در مورد حرفه منبه شیوه ای شاد یا شاد؛ با شادی یا آرامش: با خیال راحت بقیه روزهایم را با تخیل دستور العمل های جدید و اصلاح دستور العمل های قدیمی زندگی می کنم.
چگونه از کلمه ضعیف در جمله استفاده می کنید؟
سخت در یک جمله ?
- به من بهانه ندهید که آنقدر خواب عمیقی داشتید که صدای زنگ تلفن را نمی شنیدید.
- من هرگز گل را در آن گلدان شل و ول نمی گذارم، به همین راحتی سر می زند.
- قاضی از وکیل ناراضی بود، زیرا او مدام دادرسی را یکی پس از دیگری با بحث های سست قطع می کرد.