شرط خدمتگزار بودن.
چگونه از servile در جمله استفاده می کنید؟
مثال جمله خطیر
- کار میدانی عمدتاً توسط یک طبقه خدمتکار انجام می شود. …
- پریشانی او را نه نوکر، بلکه بی پروا و غیرقابل کنترل ساخت. …
- او نوکر و بی وجدان، ضعیف، شیفته دسیسه، غیرقابل تحمل بیهوده و جاه طلب بود. …
- اگر خدمت با روحیه پسری پیش نرود، مطمئنم خدمتگزار می شود.
تعریف خدمتگزار چیست؟
1: از یا مناسب موقعیت پست. 2: تسلیم بدخواهانه یا هوسبازانه: پست.
خدمتگزاری به چه معناست؟
تعریف خدمتگزاری کسی است که مطیع است و به شدت مایل است برای جلب رضایت دیگران اقدام کند. نمونه ای از کسی که به عنوان نوکر توصیف می شود، فردی است که هر کاری را که دیگران به او می گویند بدون هیچ سوالی انجام می دهد. صفت 4. 1.