adj. مشخص شده با یا عدم وجود قابلیت اطمینان. غیر قابل اعتماد بودن، غیرقابل اعتماد بودن n.
بی اعتمادی به چه معناست؟
: نمی توان برای انجام یا ارائه آنچه مورد نیاز یا وعده داده شده است اعتماد کرد.: باور کردنی یا قابل اعتماد نیست. تعریف کامل غیرقابل اعتماد را در فرهنگ لغت زبان آموزان انگلیسی ببینید. غیر قابل اعتماد. صفت.
کلمه دیگر برای غیرقابل اعتماد چیست؟
در این صفحه میتوانید 81 مترادف، متضاد، عبارات اصطلاحی، و واژههای مرتبط برای غیرقابل اعتماد، مانند: غیرقابل اعتماد، غیرمسئول، فریبکار، دمدمی مزاج، بیعیب، بیحساب، غیرقابل اعتماد کشف کنید. ، فریبنده، باهوش، خطرناک و بدنام.
کلمه دیگر برای غیرقابل اعتماد چیست؟
در این صفحه میتوانید 25 مترادف، متضاد، عبارات اصطلاحی، و واژههای مرتبط برای غیرقابل اعتماد پیدا کنید، مانند: irresponsible، دمدمی مزاج، ناسازگار، ناپایدار، غیرقابل اعتماد، روان، غیرقابل پیشبینی ، غیر قابل اعتماد، بی دقت، ناموفق و نامنظم.
چه کسی غیرقابل اعتماد است؟
کسی غیرقابل اعتماد نمی توان برای انجام کاریاعتماد کرد. … از طرف دیگر، بهتر است روی یک فرد غیرقابل اعتماد حساب نکنید. مردم می توانند غیرقابل اعتماد باشند، زیرا آنها ناصادق هستند، همیشه دیر می کنند، در کارشان بد هستند، یا فقط ناسازگار هستند.