1a: بدون شکل مشخص: بی شکل یک توده ابر بی شکل. ب: بدون ماهیت یا ماهیت معین بودن: غیرقابل طبقه بندی بخشی بی شکل از جامعه. ج: فاقد سازماندهی یا وحدت، سبک نوشتاری بی شکل.
بی شکل در جمله به چه معناست؟
تعریف آمورف. بدون شکل و فرم واضح نمونه هایی از آمورف در یک جمله. 1. چون نقاشی بی شکل بود، نمی دانستم چه چیزی را نشان می دهد.
تعریف کلمه آمورف همانطور که Collier از آن استفاده می کند چیست؟
ریشه یونانی این کلمه واضح است: morphē به معنای "شکل" و a- به معنای "فقدان یا بدون" است. وقتی کارها یا ایده های خلاقانه به عنوان بی شکل توصیف می شوند، به این معنی است که از فقدان سازمان رنج می برند.
چگونه از کلمه بی شکل در جمله استفاده می کنید؟
مثال جمله بی شکل
- این ماده جامد آمورف مایل به قهوه ای است که در آب نامحلول است. …
- سرب سفید پودری خاکی و بی شکل است. …
- پودر بی شکل سفید رنگی است که از نظر خصوصیات کلی شبیه آهک است. …
- اکسید تیتانیوم آمورف ممکن است به شکل خالص به دست آید.
مثالی از چیزی که بی شکل است چیست؟
تعریف بی شکل چیزی است که شکل یا شکل مشخصی ندارد. یک سایه شبح مانند نمونه ای از سایه بی شکل است.