امیر با ثریا که از نگرانی مریض شده تماس می گیرد و همه چیز از جمله ماجرای خیانت خود به حسن را برای او تعریف می کند. … امیر در نهایت به گذشته خود برای ثریا اعتراف می کند، همانطور که او باید روز نامزدی آنها را که داستان رابطه گذشته خود را برای او تعریف می کرد، انجام می داد.
امیر از حسن و سهراب به ثریا چه می گوید؟
هنگامی که امیر میخوابد، با ثریا صحبت میکند، و او به او میگوید که شریف، یکی از اعضای خانوادهاش که برای اداره مهاجرت ایالات متحده کار میکند، میگوید راههایی برای ماندن وجود دارد. سهراب یک بار در کشور است. امیر به سهراب میرود و او را در حال خونریزی و بیهوش در وان حمام میبیند.
ثریا به امیر چه اعتراف می کند؟
ثریا به امیر
می گوید، شبی که پدرش او را پس از فرار به خانه آورد، با اسلحه رسید و وقتی به خانه رسید او را مجبور کرد موهایش را کوتاه کند . امیر با هر پسر افغانی که ملاقات کرده متفاوت است. در تابستان 1988 امیر اولین رمانش را تمام می کند.
آیا امیر تا به حال از حسن به کسی می گوید؟
امیر می گوید - نصف شب که همه خوابند - تجاوز حسن را تماشا کردهاما هیچکس بیدار نیست تا اعتراف او را بشنود. امیر متوجه می شود این رازی که باید با خود داشته باشد «نفرین جدید» اوست و بقیه رمان را در مبارزه با شکست اخلاقی خود می گذراند.
چرا امیر باید خیانت خود به حسن را به ثریا می گفت؟
بله من فکر می کنم امیر باید قبل از ازدواج با ثریا درباره خیانت خود به حسن بگوید. این باعث ایجاد اسرار در یک رابطه می شود و بر اعتماد درون یک رابطه تأثیر می گذارد.