1: عدم ویژگیهایی که علاقه، تحریک یا چالش را ایجاد میکنند: نثر کسلکننده و بیحس. 2: بی مزه یا مزه: غذای بی مزه بی مزه.
آیا آدم می تواند بی حیا باشد؟
یک فرد کسل کننده یا خسته کننده می تواند بی حوصله باشد (یا شخصیتی بی مزه داشته باشد)، اما می توان موضوع محرمانه ای نیز پیدا کرد، مانند تاریخچه ضرب سکه یونانی در عصر برنز یا حساب ظرفیت گاوسی، بی ارزش.
کلمه دیگری برای بیمزه چیست؟
برخی از مترادفهای رایج بیمعنی عبارتند از banal، flat، inane، jejune، و vapid. در حالی که همه این کلمات به معنای "عاری از ویژگی هایی است که روح و شخصیت را ایجاد می کند"، بی مزه به معنای فقدان ذوق یا مزه کافی برای خشنود کردن یا علاقه است.
بیهوده در یک جمله به چه معناست؟
بدون ویژگی های متمایز، جالب، یا محرک; بیهوده: شخصیت بی مزه. بدون طعم کافی برای خوشایند بودن، مانند غذا یا نوشیدنی. بی مزه: یک سوپ نسبتاً بی مزه.
کسل کننده و بی مزه چیست؟
به عنوان صفت، تفاوت بین dull و insipid
این است که Dull فاقد توانایی برش آسان است; تیز نیست در حالی که بی مزه به طرز غیر اشتها آور بی مزه است.