فهرست مطالب:
تصویری: مترادف برای unstick چیست؟
2024 نویسنده: Fiona Howard | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2024-01-10 06:36
loose/loosen verbset free; باز کردن تخفیف دادن باز شدن شکستن تحویل دهید.
آیا گیر کرده یا نچسب است؟
به رایگان، زیرا یک چیز به چیز دیگر چسبیده است. فعل (بدون مفعول استفاده می شود)، un·stuck، un·stick·ing. برای تبدیل شدن به unstuck: سرانجام، بوق ماشین باز شد.
چسبیدن به چه معناست؟
1. رایگان، زیرا یک چیز به چیز دیگر چسبیده است. فعل لازم. 2. گیر نکردن.
آیا unstuck آن یک کلمه است؟
آزاد شده یا شل شدن از بسته شدن یا گیر کردن: وقتی محکم فشار داده می شد، در باز می شد.
مخالف گیر افتادن چیست؟
مقابل به طور محکم در محل ثابت شده . شل . شل شد . slack . ناامن.
توصیه شده:
مترادف برای اخلاق ورزشی چیست؟
در این صفحه می توانید 12 مترادف، متضاد، عبارات اصطلاحی و واژه های مرتبط برای ورزش را پیدا کنید، مانند: راستی، صداقت، سهولت، عدالت، حیله گری، صداقت، مهارت ، خوش اخلاقی، روحیه تیمی، انصاف و توانایی . شما چه می گویید اخلاق ورزشی؟ : رفتار (مانند انصاف، احترام به حریف، و مهربانی در برد یا باخت) تبدیل شدن به شرکت کننده در یک ورزش .
مترادف برای خوش قلب چیست؟
شاد، سرزنده، شوخ، شوخ، سرزنده، سرزنده، آرام، شاداب، دلسوز، روشن، شاد، جوشان، گستردگی، شادی آور، همجنس گرا، خوشحال، شاداب ، شاد، شاد، خوش شانس، با روحیه بالا . منظور از گفتن چیزی ساده لوحانه چیست؟ 1: عاری از مراقبت، اضطراب یا جدیت: خوشحال برو-خوشبخت با خلق و خوی آرام.
مترادف برای انجام چیست؟
در این صفحه می توانید 21 مترادف، متضاد، عبارات اصطلاحی و واژه های مرتبط را برای اجرا پیدا کنید، مانند: کامل، انجام، اجرا، انجام، دستیابی، توقف، موفق، اجرا، انجام دادن، عبور کردن و تجاوز کردن . مترادف برای انجام چیست؟ قطب نما، انجام، اجرا، دنبال کردن (با)، انجام دادن .
مترادف برای اهل محله چیست؟
لایه نفر. شخص غیر آماتور، بدون آموزش در حرفه های مذهبی یا دیگر. مومن دلتنگی دنبال کننده . منظور شما از اهل محله چیست؟ : شخصی که به یک کلیسای محلی خاص می رود: شخصی که متعلق به یک محله است . مترادف پریش در انگلیسی چیست؟ در این صفحه میتوانید 32 مترادف، متضاد، عبارات اصطلاحی، و واژههای مرتبط برای کلیسا را بیابید، مانند:
بهترین مترادف برای وفاداری چیست؟
مترادف برای fe alty وفاداری. وفاداری. ثبات. فداکاری. وظیفه. وفاداری. واجب. دیوان شده. مترادف وفاداری چیست؟ مترادف مناسب برای وفاداری را انتخاب کنید وفاداری، وفاداری، وفاداری، وفاداری، ایثار، تقوا به معنای وفاداری به چیزی است که شخص به تعهد یا تعهد به آن متعهد است.