مترادف برای fe alty
- وفاداری.
- وفاداری.
- ثبات.
- فداکاری.
- وظیفه.
- وفاداری.
- واجب.
- دیوان شده.
مترادف وفاداری چیست؟
مترادف مناسب برای وفاداری را انتخاب کنید
وفاداری، وفاداری، وفاداری، وفاداری، ایثار، تقوا به معنای وفاداری به چیزی است که شخص به تعهد یا تعهد به آن متعهد است..
تعریف فرهنگ لغت از وفاداری چیست؟
اسم، جمع fe·al·ties. تاریخ/تاریخی. وفاداری به یک پروردگار. تعهد یا نامزدی برای وفاداری به یک ارباب که معمولاً توسط یک رعیت سوگند یاد می شود.
متضاد برای وفاداری چیست؟
متضادها: نارضایتی، بی وفایی، شورش، فتنه، خیانت. مترادف: بیعت، فداکاری، وفاداری، ادای احترام، وفاداری، اطاعت، فرمانبرداری.
چگونه از fe alty در جمله استفاده می کنید؟
Fe alty در یک جمله ?
- وقتی رئیس جمهور سوگند یاد کرد، به ملت سوگند وفاداری داد.
- شوالیه به پادشاه و پادشاهی او سوگند یاد کرد.
- قبل از پیوستن به ارتش، دانیل وفاداری خود را به کشورش اعلام خواهد کرد. …
- سرباز حتی زمانی که توسط دشمن شکنجه می شد به کشورش وفادار بود.