زمان گذشته ساده و ماضی فعل ناتوان.
بیمار یعنی چه؟
1: سرزندگی ضعیف یا رو به زوال به خصوص: ضعیف از سن. 2: ضعیف ذهن، اراده یا شخصیت: بی اراده، متزلزل. 3: محکم یا پایدار نیست: ناامن.
چگونه از infirmed در جمله استفاده می کنید؟
تعریف "ناتوان" [ناتوان]
" تودا به من نشان می دهد که چگونه روی افراد ناتوان دست بگذارم، چگونه تمام قدرت درونی خود را متمرکز کنم و احضار کنم، و اجازه دهم که در آنها جریان یابد. بدن های بیمار و در حال مرگ، و در روح آنها" "ما مدیرانی را استخدام کرده ایم که قبلاً بیکار بودند و از والدین پیر یا ناتوان خود مراقبت می کردند. "
Soarly به چه معناست؟
1: به شکلی دردناک: دردناک. 2: تغییرات بسیار بسیار مورد نیاز است. مترادف و متضاد جملات بیشتر درباره sorely بیشتر بدانید.
صفت ناتوانی چیست؟
بی مصمم; ضعیف ذهن یا اراده Frail; ناپایدار؛ ناامن.