ضعیف
- بد،
- بد،
- کمبود،
- ناکافی،
- بدجور،
- غیرقابل قبول،
- غیر رضایت بخش،
- بدبختانه.
مترادف ضعیف چیست؟
بد، ناقص، ناقص، با خطا، ناقص، ناموفق، ناتوان، ناکارآمد، مفتضحانه، وحشتناک، افتضاح، وحشیانه، وحشتناک، وحشتناک، به طرز وحشتناکی، به طرز وحشتناکی. به طرز خام، نامناسب، ناکافی، رضایت بخش، غیرقابل قبول، به شکلی هولناک، ترسناک. غیررسمی چرت و پرت، شیطانی.
راه خوبی برای گفتن فقیر چیست؟
کلمات دیگر برای فقرا
1 نیازمند، فقیر، فقیر، تهی دست، بی پول، فقیر، نیازمند، تنگدست. 5 ناچیز.
مترادف ضعیف ساخته شده چیست؟
پاره شده. صفت فرسوده; به صورت تکه تکه بد لباس پوشیده بد پوشیده شده کتک خورده.
بد ساخته شده به چه معناست؟
adv. 1 به شیوه یا شیوه ضعیف؛ بد.