فهرست مطالب:
تصویری: کلمه دیگر برای ضعیف شدن چیست؟
2024 نویسنده: Fiona Howard | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2024-01-10 06:36
در این صفحه می توانید 30 مترادف، متضاد، عبارات اصطلاحی، و واژه های مرتبط برای ضعیف را پیدا کنید، مانند: punk، پسر (یا دختر مادر)، بی مهره، بچه، بزدل، دختر بچه، دزدکی، کریبیبی، مولیکودل، شیرخوار و چتر دریایی.
اصطلاح دیگر برای ضعیف شدن چیست؟
مترادف برای ضعیف. نرم . (یا نرم)، وامپ، واس.
ضعیف یعنی چه؟
: کسی که از نظر بدن، شخصیت یا ذهن ضعیف است.
نام دیگر مینوتور چیست؟
در این صفحه می توانید 5 مترادف، متضاد، عبارات اصطلاحی و واژه های مرتبط را برای مینوتور پیدا کنید، مانند: medusa، تسئوس، پاسیفا، گولم و سیکلوپ..
مترادف های مقدماتی چیست؟
چیزی مقدماتی برای چیز دیگری. مقدمه . مقدمه . پیشگفتار . پیش درآمد.
توصیه شده:
کلمه دیگر برای تندپا چیست؟
در این صفحه می توانید 7 مترادف، متضاد، عبارات اصطلاحی، و واژه های مرتبط را برای تندپا پیدا کنید، مانند: تندپا، زیرک، ناوگان، سریع، سریع فعال و چابک . تند پا چیست؟ تعریف تندپا. صفت داشتن پاهای با حرکت سریع. مترادف: تندپا. داشتن پا .
کلمه دیگر برای untrod چیست؟
مترادف برای untrod بی مسیر. بدون مسیر. ردیابی نشد. untraversed. Untrod به چه معناست؟ نکردن. پیمایش نشده: زباله های رد نشده قطب جنوب . مترادف کلمه untrodden چیست؟ دست نخورده . آموزش ندیده . آزمایش نشده . استفاده نشده.
کلمه دیگر برای پوسیدگی چیست؟
در این صفحه می توانید 13 مترادف، متضاد، عبارات اصطلاحی، و واژه های مرتبط برای پوسیدگی را پیدا کنید، مانند: شکست ، پوسیدگی، تجزیه، زوال، از هم پاشیدگی، گندیدگی گندیدگی هذیان کوتارد، همچنین به عنوان سندرم جسد در حال راه رفتن یا سندرم کوتارد شناخته می شود، یک اختلال روانی نادر است که در آن فرد مبتلا این باور هذیانی دارد که مرده است، وجود ندارد، پوسیده است یا مبتلا شده است.
کلمه دیگر برای پل نشدنی چیست؟
مترادفهای غیرقابل پل در این صفحه میتوانید 4 مترادف، متضاد، عبارات اصطلاحی، و واژههای مرتبط را برای unbridgeable پیدا کنید، مانند: آشت ناپذیر، bridgeable، unresolvable و unfillable . یعنی پل نشدنی چیست؟ : خیلی عریض است که نمی توان از آن عبور کرد یا به آن ملحق شد یا انگار با یک پل:
کلمه خوب برای ضعیف چیست؟
ضعیف بد، بد، کمبود، ناکافی، بدجور، غیرقابل قبول، غیر رضایت بخش، بدبختانه. مترادف ضعیف چیست؟ بد، ناقص، ناقص، با خطا، ناقص، ناموفق، ناتوان، ناکارآمد، مفتضحانه، وحشتناک، افتضاح، وحشیانه، وحشتناک، وحشتناک، به طرز وحشتناکی، به طرز وحشتناکی.