شکنجهگر کسی است که شخص دیگری را به وحشت میاندازد و عمداً او را رنج میدهد… شکنجهگر کسی است که عذاب میدهد، و هر دو کلمه به شدت با شکنجه مرتبط هستند - آنها یک ریشه مشترک دارند. این به معنای "پیچاندن" است. یک شکنجهگر یکبار شکنجه نمیکند، بلکه برای مدت طولانی درد ایجاد میکند.
معنای شکنجه گر من چیست؟
شکنجه گر - کسی که عذاب می دهد . آزارگر، شکنجه گر. آزار دهنده - شکنجه گر مداوم. ستمگر - شخصی با اقتدار که دیگران را تحت فشارهای ناروا قرار می دهد. بلایتر، مرده، مگس گاد، آزاردهنده، آفت - یک فرد دائما آزاردهنده.
مترادف برای شکنجه گر چیست؟
(یا جیبر)، توهین، تمسخر، تمسخر، تمسخر.
چگونه از شکنجه در جمله استفاده می کنید؟
1 سگ ناگهان به شکنجهگرانش روی آورد. 3 بالاخره لروی به شکنجهاش حمله کرد. ۴ شکنجهگرانش چراغها را خاموش کرده بودند و شب بخیر را برای او آرزو میکردند، و هوا کاملاً تاریک بود.
بهترین متضاد برای شکنجه گران چیست؟
متضاد برای شکنجه گر
- کمک.
- شادی.
- صلح.
- لذت.
- خوشبختی.
- لذت.
- boon.
- مزیت.