1. مسمومیت جو زمین از نظر اکولوژیکی و اخلاقی غیرقابل توجیه است. 2. حمله یک اقدام تجاوزکارانه غیرقابل توجیه بود.
مثال غیر قابل توجیه چیست؟
نمونههای جملات غیرقابل توجیه
از آنجا او تلگرافهایی را به ایتالیا فرستاد و تقصیر شکست را به گردن سربازانش انداخت، روندی که شواهد بعدی غیرقابل توجیه بود. همانطور که غیر سرباز بود. این جنگ توسط مورخان ترک به عنوان غیرقابل توجیه و نابهنگام شناخته می شود و این کشور نیازمند اصلاحات است.
معنی غیر قابل توجیه در یک جمله چیست؟
غیرقابل قبول و اشتباه زیرا دلیل خوب یا منصفانه ای برای آن وجود ندارد: رفتار او غیرقابل توجیه بود.
از نظر اخلاقی غیرقابل توجیه به چه معناست؟
: توجیه نشده: مانند. الف: غیر قابل اثبات صحیح یا عاقلانه: غیر موجه یا مناسب خشم ناموجه یک مجازات ناموجه.
آیا غیرقابل توجیه یک کلمه است؟
معنای غیرقابل توجیه در انگلیسی
به گونه ای که نمی توان آن را به عنوان حق پذیرفت یا از آن دفاع کرد: هزینه های تبلیغات و مدیریت به طور غیر قابل توجیهی بالاست. این شرکت عمداً اطلاعات نادرستی ارائه کرد که به آن اجازه داد قیمت ها را به طور غیرقابل توجیهی افزایش دهد.