صفت. قوی برای مقاومت یا مقاومت در برابر حمله; به زور گرفته نشود، تسخیر ناپذیر: قلعه تسخیرناپذیر. غلبه یا سرنگون نشدن: استدلالی تسخیر ناپذیر.
تسخیرناپذیر به چه معناست؟
1: ناتوان از تهاجم: دژ تسخیر ناپذیر. 2: غیر قابل نفوذ نیز: دیوارهای غیر قابل نفوذ غیر قابل نفوذ.
آدم تسخیرناپذیر چیست؟
مترادف: آسیب ناپذیر، قوی، ایمن، شکست ناپذیر مترادف بیشتر غیر قابل نفوذ. صفت اگر می گویید که یک شخص یا گروه تسخیرناپذیر است، یا موقعیت آنها تسخیرناپذیر است، فکر می کنید آنها را هیچکس نمی توان شکست داد.
چگونه از impregnable در جمله استفاده می کنید؟
آنها سالی یک بار به جنگ می روند، اما قلعه عملاً تسخیرناپذیر باقی مانده است مقامات محلی در موقعیتی تسخیرناپذیر قرار می گیرند. ما یک کارت چانه زنی تسخیرناپذیر در آن امتناع قاطع داشتیم. من می خواهم این دیدگاه را مطرح کنم که در شرایط خاص قلعه تسخیرناپذیر نیست.
آیا تسخیرناپذیر یک صفت است؟
تعریف و مترادف
Impregnable ( صفت) | دیکشنری مک میلان.