1a: برای انجام یک حرکت در تاکتیک های نظامی یا دریایی به منظور حفظ برتری هنگ چند روز قبل از آماده شدن برای حمله مانور داد. b: ایجاد یک سری تغییرات در جهت و موقعیت برای یک هدف خاص، کشتی ها در اسکله خود مانور می دهند.
آیا کلمه ای مانور داده شده است؟
1. برای حرکت یا هدایت یک سری حرکات یا تغییرات در مسیر: مته را در موقعیت خود مانور دهید. ماشین را در ترافیک مانور داد. 2. برای تغییر مکان تاکتیکی (سربازان یا کشتی های جنگی).
در اینجا مانور به چه معناست؟
فعل (با مفعول استفاده می شود)، مانور، مانور، مانور. برای تغییر موقعیت(سربازان، کشتی ها و غیره.) با یک مانور. آوردن، گذاشتن، راندن یا ساختن با مانور: راه خود را به سمت اعتماد دشمن مانور داد. دستکاری یا مدیریت با مهارت یا مهارت: مانور دادن به مکالمه.
متضاد برای مانور چیست؟
متضادها. بی تحرکی رفع محدودیت بی قدرتی بی بند و باری بی انضباطی بی انضباطی بی مهارتی.
مخالف صرفه جویی چیست؟
مخالف برای صرفهجو
1 اسرافگر، اسرافگر، ولخرج، ولخرج، اسرافگر. 2 مجلل، مجلل، فراوان. متضادهای مقرون به صرفه را در Thesaurus.com ببینید.