گسترش، دراز کردن، دراز کردن، باز کردن، باز کردن.
کلمه دیگری برای پخش کردن چیست؟
در این صفحه می توانید 15 مترادف، متضاد، عبارات اصطلاحی و کلمات مرتبط را برای گسترش پیدا کنید، مانند: disperse، رشته کردن، باز کردن، گسترش، باز کردن، پراکنده کردن، بیرون آمدن، پخش شدن، پراکندگی، بادکش و پخش شدن.
چه کلمه ای به معنای پخش شدن است؟
برای انتشار یا نفوذ از طریق. نفوذ کند. نفوذ کند. نفوذ کنید.
چه معنایی کلمه به سرعت پخش می شود؟
برای تکثیر یا گسترش (سریع) بهار. تکثیر شود. تکثیر کردن. انتشار دهید.
پراکندگی به چه معناست؟
1a: برای باز کردن یا گسترش در یک منطقه بزرگتر که درنقشه پخش شده است. ب: دراز کردن: بالهایش را برای پرواز باز کند. 2a: برای توزیع کود در یک منطقه پخش می شود. ب: برای توزیع در یک دوره یا بین یک گروه، کار را در چند هفته پخش کنید.