فعل متعدی. 1: فشار دادن یا زدن به یک خمیر یا یک توده صاف: خرد کنید. 2: فرونشاندن، سرکوب شورش کدو.
له کردن کسی به چه معناست؟
مجبور کردن یا مجبور کردن کسی یا چیزی را برای قرار دادن در داخل چیزی با له کردن، فشرده کردن یا فشرده کردن آنها یا آن.
مترادف له کردن چیست؟
له کردن، فشردن، صاف کردن، فشرده کردن، فشار دادن، شکستن، تحریف، درهم ریختن، پوند، کوبیدن، زیر پا گذاشتن، زیر پا گذاشتن، مهر زدن.
چگونه از کلمه squashing در جمله استفاده می کنید؟
او فکر می کند حشره را بین انگشتانش له کند، اما تصمیم می گیرددر نهایت، تعمیر و نگهداری مخزن آب را تخلیه کرد، مشکل انجماد دشوار را از بین برد، و ما راه افتادیم.من مگسها را همانطور که میبینم له میکنم، اما اکنون میتوانم تلههای چسبناک بگذارم و بگذارم خودشان را بگیرند.
اسکواش در انگلیس به چه معناست؟
کدو (که گاهی اوقات به عنوان Cardial در انگلیسی شناخته می شود، در انگلیسی Hiberno رقیق، و diluting juice در انگلیسی اسکاتلندی) یک شربت غلیظ نوشیدنی غیر الکلی است که در تولید نوشیدنی استفاده می شود. … کدوهای مدرن ممکن است حاوی رنگ خوراکی و طعم دهنده اضافی نیز باشند.