لحظه ای که مکبث به دلیل مرگ پادشاه احساس گناه کرد، احساس گناه او ده برابر شد و زوال روانی او تشدید شد. احساس گناه او را به این فکر میاندازد که Banquo Banquo Lord Banquo /ˈbæŋkwoʊ/، Thane of Lochaber، شخصیتی در نمایشنامه مکبث ویلیام شکسپیر در سال ۱۶۰۶ است. در نمایشنامه، او ابتدا متحد مکبث است (هر دو ژنرال ارتش شاه هستند) و با سه جادوگر ملاقات می کنند. https://en.wikipedia.org › wiki › Banquo
Banquo - ویکی پدیا
او را در حال قتل دانکن دیدم، اگرچه اینطور نبود. … زوال ذهنی مکبث از ابتدای نمایشنامه مشهود است.
حالت ذهنی مکبث چگونه تغییر می کند؟
مکبث به تدریج به یک ظالم تبدیل می شود، زیرا وضعیت روحی او کاهش می یابد او تبدیل به یک حاکم خونخوار و بی همدرد می شود که بیش از حد به توانایی های خود برای حفظ عنوان پادشاه خود اطمینان دارد. در پایان نمایش، مکبث یک ظالم منزوی و شکست خورده است که نمی تواند از تاج و تخت خود دفاع کند.
چگونه مکبث عقل خود را از دست می دهد؟
انحطاط ذهنی در مکبث
سرانجام، حرص و آز مکبث و ارتکاب قتل او را به احساس گناهسوق می دهد و باعث زوال ذهنی او می شود. برای شروع، وقتی مکبث تصمیم به کشتن دانکن میگیرد، دچار توهم میشود و میپرسد: «آیا این خنجری است که من در مقابلم میبینم» (شکسپیر دوم.
حالت روانی مکبث را چگونه توصیف می کنید؟
وضعیت ذهنی مکبث درگیری، عصبی و پریشان است اگر او با این قتل کاملاً راحت بود، در این لحظه مغزش تب نمی کرد. فرد آرام و هوشیار توهم ندارد. از طرف دیگر، مکبث آنقدر هوشیار و پریشان است که به نظر می رسد تخیلش اضافه کار می کند.
چه چیزی باعث سقوط مکبث می شود؟
سقوط مکبث ناشی از جاه طلبی و اعتماد بیش از حد او است. وقتی او پیشگویی های جادوگران را می شنود، جاه طلبی و اعتماد به نفس بیش از حد او را به انتخاب های نابخردانه سوق می دهد، پادشاه و دیگران را به قتل می رساند و در نهایت انسانیت خود را از دست می دهد.