فعل (استفاده بدون مفعول)، in·ter·ro·gat·ed، in·ter·ro·gat·ing.
واژه مورد بازجویی چیست؟
فعل متعدی. 1: سوال کردن رسمی و سیستماتیک. 2: دادن یا ارسال سیگنال به (دستگاهی مانند ترانسپوندر) برای ایجاد پاسخ مناسب.
آیا بازجویی بخشی از سخنرانی است؟
بازجویی ( اسم) تعریف و مترادف | دیکشنری مک میلان.
چه نوع بخشی از گفتار مورد سؤال است؟
سوال یک فعل است - نوع کلمه.
چه نوع سرنخ های زمینه بازجویی است؟
تعریف یا توضیح سرنخهای زمینه:
افسران پلیس اغلب باید بازجویی از شاهدان را بازجویی کنند، یعنی افسران باید از شاهدان خود سؤالات مهمی بپرسند و سعی کنند پاسخهای صادقانه دریافت کنند..