سوالات متداول درباره ساقه برخی از مترادف های رایج ساقه عبارتند از برخاستن، مشتق، emanate، flow، صدور، منشاء، ادامه، افزایش و بهار..
مترادفهای ناشی از چیست؟
مترادف برای stemmed
- برخاستن.
- اشتقاق.
- emanate.
- توسعه.
- سر.
- منشا.
- ادامه.
- بهار.
منظور شما از ساقه چیست؟
ساقه; ساقه تعریف فعل پایه (ورودی 4 از 6) فعل متعدی. 1a: متوقف کردن یا سد کردن (چیزی، مانند رودخانه) b: متوقف کردن یا کنترل کردن در کنار یا گویی با سد کردن، به ویژه: ساقه بندکشی جریان خون.
منشا گرفته شده است؟
داشتن چیزی به عنوان منشأ یا علت. از چیزی ایجاد شده اند: بیشتر تعصبات از ترس سرچشمه می گیرد.
مترادف روت چیست؟
در این صفحه میتوانید 56 مترادف، متضاد، عبارات اصطلاحی، و واژههای مرتبط را برای rooted پیدا کنید، مانند: settled، تشویق، مبتنی، پایهگذاری، کاشته، ثابت، جاسازی شده کاشته شد، محکم، تثبیت شد و مورد تشویق قرار گرفت.