واژههای دیگر از همدردی همدردی؛ همدردی؛ همدردی؛ همدردی ly، قید، همزبانی، فعل (بدون مفعول استفاده میشود)، pre·sym·pathized، pre·sym·pa·thiz·ing.
آیا همدردی یک صفت است؟
در زیر شامل فرم های فعل ماضی و حال برای افعال همدردی و همدردی است که ممکن است به عنوان صفت در زمینه های خاص استفاده شوند. از، مربوط به، نشان دادن، یا مشخصه با همدردی از یا مربوط به شباهت. مربوط به سیستم عصبی سمپاتیک یا مربوط به آن.
sympathize چه نوع فعلي است؟
1[ ناگذر، گذرا] همدردی (با کسی/چیزی) + گفتار برای دلسوزی برای کسی. برای اینکه نشان دهم مشکلات کسی را درک می کنید و نسبت به آنها متاسف هستید، همدردی با او بسیار سخت است.
آیا آشنایی یک قید است؟
به روشی آشنا یا به راحتی قابل تشخیص. به شیوه ای آشنا، گویی کسی را خوب می شناسم.
کلمه چه چیزی را همدردی می کند؟
1: در حفظ، هماهنگی یا هماهنگی. 2: واکنش نشان دادن یا پاسخ به همدردی. 3: شریک شدن در رنج یا غم: دلسوزی با دوستی که در مشکل است همدردی کند: ابراز همدردی کند. 4: همدردی فکری با یک پیشنهاد.