: نشان دادن یا ابراز هیچ احساسی همچنین: بی احساس کردن یک جامعه بی رحم بی رحم.
می توانید کسی را به عنوان مزاحم توصیف کنید؟
ایجاد ناراحتی؛ دردسرساز; مزاحم: وضعیت آزاردهنده. قانون (از اقدامات حقوقی) بدون دلیل کافی و صرفاً برای ایجاد مزاحمت برای متهم انجام شده است. بی نظم سردرگم؛ مشکل.
مترادف بی زحمت چیست؟
برخی از مترادف های رایج بی زحمت آسان، آسان، سبک، ساده و روان هستند. در حالی که همه این کلمات به معنای "طلب نکردن تلاش یا دشواری" است، بدون زحمت بر ظاهر سهولت تأکید می کند و معمولاً به معنای دستیابی قبلی به هنر یا تخصص است.حرکت با لطف بی دردسر.
آیا بی حوصلگی یک کلمه است؟
بدون احساس; بی تفاوت؛ تکان نخورده.
آشفتگی چیست؟
1a: ایجاد آزار: تأخیرهای آزاردهنده آزاردهنده. ب: به قصد ایجاد مزاحمت برای یک دعوی مزاحم. 2: پر از بی نظمی یا استرس: یک دوره آزاردهنده در زندگی او را دچار مشکل کرد.