موجو؛ bristling\ ˈbris-liŋ, ˈbri-sə- / تعریف bristle (مدخل 2 از 2) فعل متعدی. 1: برای تزیین با موهای درشت سفت کوتاه یا رشته ها: برای تزیین با پرز. 2: پرخاشگر یا عصبانی کردن: بریستی ساختن: سر و صدا کردن.
منظور از پرزدار چیست؟
تعریف پرز با (چیزی)
1: پوشانده شدن با (چیزی) بوته ای پر از خار. 2: پر از (چیزی) بودن فیلم با هیجان می پیچد. او با انرژی مو میزند.
آیا bristled یک صفت است؟
فعل (بدون مفعول استفاده می شود)، bris·tled، bris·tling. ایستادن یاسفت مانند موها بلند شوید. … سفت شدن از عصبانیت یا عصبانیت: وقتی از او خواستم حرکت کند، مرد موهایش را بلند کرد.ضخیم شدن یا پر شدن با چیزی که حکایت از مو دارد: دشت پر از سرنیزه.
برس چیست؟
1: دستگاهی متشکل از پرزها معمولاً در یک دستهقرار می گیرد و به ویژه برای جارو کردن، صاف کردن، مالش دادن یا رنگ آمیزی استفاده می شود. 2: چیزی شبیه قلم مو: مانند. الف: دم پرپشت. b: یک تافت پر که روی کلاه پوشیده می شود.
چگونه از bristle در جمله استفاده می کنید؟
نمونههای جملات بریستلینگ
- او هنوز از انرژی طوفانی پر بود.
- تنش در اتاق زیاد بود، هر موجودی با جادو پر می شد.
- Karay، موهایش پرپشت و احتمالاً کبود یا زخمی شده بود، به سختی از خندق خارج شد.