شکلهای کلمه: قیافهشناسی قیافهشناسی شما چهره شماست، بهویژه وقتی در نظر گرفته شود که شخصیت واقعی شما را نشان میدهد. او مجذوب قیافه او بود - بینی برجسته، چشمان پرپشت و موهای پرپشت.
چگونه از کلمه physiognomy استفاده می کنید؟
Physiognomy در جمله ?
- با نگاهی به چهره جیک، نادیده گرفتن خطوط استرسی که داستان زندگی سخت او را روایت می کرد، غیرممکن بود.
- دانشمند شکاک معتقد نبود که هنر قیافه شناسی روشی دقیق برای قضاوت درباره شخصیت یک شخص است.
چگونه چهره یک فرد را توصیف می کنید؟
چهره یا قیافه، به ویژه هنگامی که به عنوان شاخصی برای شخصیت در نظر گرفته شود: یک چهره پردازی شدید. … همچنین آنتروپوسکوپی نامیده می شود. هنر تعیین شخصیت یا خصوصیات شخصی از روی فرم یا ویژگی های بدن، به ویژه صورت.
فیزیوگنومی من به چه معناست؟
1: هنر کشف خلق و خو و شخصیت از ظاهر. 2: ویژگیهای صورت که برای نشان دادن ویژگیهای ذهن یا شخصیت با پیکربندی یا بیان آنها نگهداری میشوند.
Phytophysiognomies چیست؟
اسم. فیتوفیزیوگنومی (جمع فیتوفیزیوگنومی) شخصیت (ظاهر) یک گیاه.