برای خشم، عصبانیت، خشمگین شدن، یا عصبانیت. برانگیختن، برانگیختن، یا فراخواندن (احساسات، خواسته ها یا فعالیت): این حادثه خنده ای از ته دل را برانگیخت. تحریک یا تحریک (یک شخص، حیوان و غیره) به عمل.
وقتی کسی تحریک می شود به چه معناست؟
اگر کسی را تحریک می کنید، عمداً او را آزار می دهید و سعی می کنید او را وادار به رفتار پرخاشگرانه کنید. او شروع به داد و فریاد کرد اما من کاری نکردم که او را تحریک کنم. مترادف: عصبانیت، توهین، آزار، آزار بیشتر مترادف کلمه تحریک. فعل متعدی.
مترادف تحریک چیست؟
تحریک
- برانگیختن،
- تشویق،
- هیجان،
- آتش (بالا)،
- شور،
- تحریک،
- تحریک،
- حرکت،
آیا تحریک چیز بدی است؟
Provoke یک فعل دوگانه جهانی خواهد بود. این ممکن است برای تأثیر منفی بر روی یک موضوعاستفاده شود، و همچنین ممکن است در هر موضوع خاص قرارگیری مثبت داشته باشد. یک مثال مثبت می تواند این باشد: "خانمی که هر روز صبح می بینم به طرز عجیبی مرا تحریک می کند تا هر روز را به نحوی غیرعادی برای حداقل یک نفر هدفمند کنم ".
برانگیختن بحث به چه معناست؟
1 برای خشم یا عصبانیت. 2 باعث ایجاد عمل یا رفتار به شیوه ای خاص شود; تحریک یا تحریک 3 برای ترویج (احساسات خاص، به عنوان مثال خشم، عصبانیت، و غیره) در یک فرد.