غیرفعال یا تنبل. آهسته. تدریجی؛ کدر؛ بی تفاوت؛ بی حال خفته، به عنوان یک حیوان در خواب زمستانی یا estivating.
معنای torpid چیست؟
1a: در عملکرد یا بازیگری تنبل یک ذهن ژولیده. ب: از دست دادن حرکت یا قدرت تلاش یا احساس: بی حسی. ج: نشان دادن یا مشخص شدن با خروپف: خوابیده یک پرنده ی سورپرایز.
دروغ torpid به چه معناست؟
کلامی خفته; خواب در هوای سرد . پنهان.
آیا بی حال و کدر یکسان است؟
به عنوان صفت، تفاوت بین بی حال و بی حال
این است که بیحال فاقد انرژی، اشتیاق یا سرزندگی است در حالی که torpid بی حرکت، خفته یا در خواب زمستانی است.
معنای کلمه torpid در سطر 16 چیست؟
خفته یا غیرفعال، مانند حالت خواب زمستانی.