تنگی شرط کافی نبودن چیزی است.
آیا پراکندگی یک کلمه است؟
معنی پراکندگی در انگلیسی. واقعیت کم بودن از نظر تعداد یا مقدار، اغلب در منطقه وسیعی پخش می شود: پراکندگی جمعیت، فراهم کردن مدارس جداگانه برای پسران و دختران را غیرممکن کرد.
پراکنده در یک جمله به چه معناست؟
نازک پراکنده یا پراکنده: جمعیت کم. ضخیم یا متراکم نیست؛ موهای نازک: کم پشت.
Sparset به چه معناست؟
1. نازک پراکنده یا توزیع شده است. ضخیم یا متراکم نیست. 2. کم; ضعیف. [1715-25; < لاتین sparsus، فعل ماضی spargere به پراکنده کردن، sparge]
متضاد پراکنده چیست؟
برعکس تا متوسط یا درجه صرفه جویی . به وفور . به شدت . به شدت . ضخیم.