1: رفتار متکبرانه یا فوقالعاده پر زرق و برق به ویژه: راه رفتن با هوای اعتماد به نفس سرسامآور. 2: لاف زدن، لاف زدن. فعل متعدی: مجبور کردن با استدلال یا تهدید: قلدری.
آیا فحش دادن یک کلمه واقعی است؟
وقتی طوری وارد اتاق می شوید که انگار صاحب آن مکان هستید و همه نگاه ها باید به شما باشد، این نمونه ای از زمانی است که فحاشی می کنید. به لاف زدن؛ به رخ کشیدن. راه رفتن با حرکت نوسانی؛ از این رو، راه رفتن و عمل کردن به شیوه ای باشکوه و نتیجه بخش. لاف زدن یا لاف زدن با سروصدا؛ به طور خودنما مغرور یا غرورآفرین بودن; غوغا کردن قلدری کردن.
منظور از شخصیت متلاطم چیست؟
تعریف فحش دادن. صفت داشتن یا نشان دادن برتری متکبرانه و تحقیر آنهایی که آنها را نالایق می دانندمترادف ""حال و هوای متلاطم تر از حد معمول" - W. L. Shirer: تحقیرآمیز، مغرور، مستبد، ارباب، مغرور، مغرور، خفن، مغرور فوق العاده.
سوانک یعنی چه؟
1: تکبر یا خودنمایی در لباس یا رفتار: خودنمایی، خودنمایی. 2: ظرافت، شیک بودن. کلمات دیگر از swank مترادف و متضاد جملات مثال درباره swank بیشتر بدانید.
معنای فحش دادن در پنجابی چیست؟
دلسرد کردن یا ترساندن با تهدید یا شیوه سلطه جویانه. ترساندن.