per·cep·tive adj. 1. از یا مربوط به ادراک: قوای ادراکی.
چگونه ادراکی را املا می کنید؟
ادراک توانایی قدردانی از چیزی با کیفیت است.
بلوزی یعنی چه؟
1: داشتن ظاهر یا وجه درهم یا نامرتب: اخم. 2: درشت و سرخ رنگ بودن.
منظور از ادراکی چیست؟
1: پاسخگو به محرک های حسی: تشخیص چشم ادراکی. 2الف: قادر به درک یا نشان دادن ادراک تیزبین: محقق یک محقق ادراکی. ب: با درک یا بینش همدلانه مشخص می شود.
نوسان به چه معناست؟
1: برای جابهجایی نامشخص قیمت نفتنوسان داشت. دما در نوسان بود. 2: برخاستن و سقوط کردن در یا گویی در امواج قایق بر روی دریای مواج در نوسان بود. فعل متعدی: برای ایجاد نوسان.