فعل (با مفعول استفاده می شود)، pried، فضولی. برای حرکت، افزایش، یا باز کردن با اهرم. به سختی بیرون آمدن، جدا کردن، یا گوش دادن بالاخره آنها را از تلویزیون دور کردیم. اسم، جمع pries.
چگونه از فعل به عنوان فعل استفاده می کنید؟
- [غیرقابل انتقال] فحاشی (به چیزی) برای یافتن اطلاعات در مورد زندگی خصوصی دیگران به روشی آزاردهنده یا بی ادبانه. حالم به هم میخوره از اینکه تو زندگی شخصی من فضولی میکنی! متاسفم. …
- (به ویژه انگلیسی آمریکای شمالی) (همچنین جایزه به ویژه در انگلیسی بریتانیایی، جایزه انگلیسی آمریکای شمالی)
آیا pry یک فعل اسم است یا صفت؟
فعل متعدی. 1: بلند کردن، حرکت دادن یا جدا کردن با یک اهرم: جایزه. 2: به سختی راز را از خواهرم استخراج کنم، جدا کنم یا باز کنم. کنجکاوی. اسم.
چگونه از pried در جمله استفاده می کنید؟
مثال جمله Pried
او نتها را از دست او گرفت. انگشتان قویاش شلاق را از دستش جدا کرد و آن را دور انداخت.
آیا یک کلمه pried وجود دارد؟
فعل (با مفعول استفاده می شود)، pried، فضولی. برای حرکت، افزایش یا باز کردن با اهرم. به سختی بیرون آمدن، جدا کردن، یا گوش دادن بالاخره آنها را از تلویزیون دور کردیم. اسم، جمع pries.