معتبر نیست; دارا بودن شهرت بد: باروم بدنام. بی اعتبار بی شرف کهنه یا نامرغوب؛ کیفیت یا وضعیت نامناسب: لباس های نامعتبر.
آیا بی اعتباری یک کلمه است؟
شرط بدنام بودن: بی آبرویی، بی شرمی، آبرویی، ذلت، بدنامی، شرمساری.
آدم بی آبرو چیست؟
اگر شخص یا سازمانی بدنام است، مشکل تصویر دارند آنها - یا حداقل به نظر می رسند - کج، مبهم یا فقط اخبار بد هستند. … اگر شخصی بدنام باشد، به دلایلی شهرت بدی دارد. دانش آموزی که در حال تقلب دستگیر شود، نزد معلمان شهرت بدی پیدا می کند و بدنام می شود.
بدنام در کتاب مقدس به چه معناست؟
قابل احترام، فاقد شهرت; بی اعتبار.
منظور شما چگونه است؟
برای حمل و نقل افراد یا کالاها در وسیله نقلیه، به خصوص به طور منظم و اغلب: من بیشتر وقتم را صرف حمل و نقل کودکان به اطراف می کنم. در جاده: رانندگی و استفاده از وسایل نقلیه جاده ای.