چگونه از inevitable در جمله استفاده کنیم. در دنیای قدیم، فقربه نظر می رسید، و فقر، بخش طبیعی و اجتناب ناپذیر بخش بزرگتری از نوع بشر بود. صدای وظیفه او را به آشپزخانه فرا خواند، جایی که آشپزش صبورانه منتظر تماشاگران اجتناب ناپذیر و همیشه دردناک او بود.
اجتناب ناپذیری به چه معناست؟
کیفیت یا وضعیت غیرممکن بودن برای اجتناب یا فرار. با توجه به قدمت ماشینش، او خود را به اجتناب ناپذیری از مرگ آن در آینده ای نه چندان دور تسلیم کرده است.
آیا اجتناب ناپذیری یک کلمه است؟
adj. 1. اجتناب یا پیشگیری غیرممکن است. قطعا اتفاق خواهد افتاد.
نمونه ای از اجتناب ناپذیر چیست؟
تعریف اجتناب ناپذیر چیزی است که قطعا اتفاق خواهد افتاد. یک مثال اجتناب ناپذیر مرگ است.
چگونه ناگزیر استفاده می کنید؟
ناگزیر در یک جمله ?
- اگرچه سگ من گاهی اوقات فرار می کند، اما به ناچار پس از چند ساعت به خانه برمی گردد.
- جیمز به ناچار باید بین دو پیشنهاد شغلی یکی را انتخاب کند.
- وقتی دخترم را تماشا می کردم که بعد از دونات دونات می خورد، می دانستم که او به ناچار شکم درد می کند.