1: داشتن یا نشان دادن توانایی استفاده از زبان به طور واضح و مؤثر، یک سخنرانی/ سخنران فصیح، یک مقاله فصیح، او فصیح [=چیزهای زیادی گفت] در/درباره لذت های باغبانی.
چگونه از فصیح در جمله استفاده می کنید؟
مثال جمله فصیح
- سخنان او در مجلس همیشه شیوا و قدرتمند بود. …
- او درخواستی شیوا برای صلح کرد. …
- گفته می شود که او سخنور خوبی و واعظی بلیغ بوده است. …
- او یاد گرفت که در موقعیت مناسب فصیح باشد تا موفق شود. …
- اما سکوتش گویاتر از کلمات بود.
مثال فصیح چیست؟
تعریف فصیح بیان و متقاعدکننده است یک نمونه از چیزهای شیوا، سخنرانی مارتین لوتر کینگ جونیور من یک رویا دارم. نمونه ای از افراد فصیح، سخنران انگیزشی است. … داشتن، یا مشخصه، فصاحت. روان، نیرومند و متقاعد کننده.
آیا فصیح کلمه مثبتی است؟
فصیح، روان، گویا، رسا صفت هایی هستند که گفتار یا سخنرانان را به دلیل اثربخشی مشخص می کنند. فصیح نشان دهنده وضوح و قدرت است: درخواستی شیوا برای خلع سلاح.
منظور از فصیح ترین چیست؟
[گویاتر; گویاترین] 1.: داشتن یا نشان دادن توانایی استفاده از زبان به طور واضح و مؤثر.