: برای تشکیل یک مرکز: خوشه در اطراف یک مرکز. فعل متعدی 1: برای آوردن به یک مرکز: ادغام تمام داده ها را در یک فایل متمرکز کنید. 2: تمرکز کردن با قرار دادن قدرت و اختیار در یک مرکز یا سازمان مرکزی که چندین کارکرد را در یک آژانس متمرکز کرده است.
تعریف ساده متمرکز چیست؟
متمرکز یعنی آوردن چیزها به یک مکان مرکزی یا تحت کنترل یکپارچه… وقتی تمرکز در یک دولت رخ می دهد، به این معنی است که یک گروه کوچک به طور فزاینده ای همه چیز را کنترل می کند. نقطه ضعف تمرکز شدید این است که کنترل و تعادل کافی برای آن قدرت وجود ندارد.
وقتی یک دولت متمرکز است به چه معناست؟
یک دولت متمرکز (همچنین دولت متحد) است که در آن هم قدرت مجریه و هم قوه مقننه به طور متمرکز در سطوح بالاتر متمرکز شده است، در مقابل توزیع بیشتر در سطوح مختلف پایین تر دولت ها.
نمونه ای از تمرکز چیست؟
متمرکز یک ساختار تجاری است که در آن یک فرد تصمیمات مهم (مانند تخصیص منابع) را می گیرد و جهت گیری استراتژیک اولیه را برای شرکت فراهم می کند. … Apple نمونه ای از کسب و کار با ساختار مدیریت متمرکز است.
متمرکز و غیرمتمرکز به چه معناست؟
ساختارهای سازمانی متمرکز برای تصمیم گیری و ارائه جهت برای شرکت به یک فرد متکی هستند … سازمان های غیرمتمرکز بر یک محیط تیمی در سطوح مختلف کسب و کار متکی هستند. افراد در هر سطح از کسب و کار ممکن است تا حدی استقلال برای تصمیم گیری های تجاری داشته باشند.