gnarly صفت. مترادف ها: تند و زننده، وحشتناک، باحال، ناسازگار، کوبنده، دنده، غرغر، افتضاح. صفت gnarly داشتن یا مشخصه با خرخر. غرغر کرد.
مترادف چه کلمه ای برای gnarly است؟
در این صفحه می توانید 7 مترادف، متضاد، عبارات اصطلاحی و واژه های مرتبط را برای gnarly پیدا کنید، مانند: knobbed، gnarled، knotted، knotty، squelchy و twisty.
متضاد gnarly چیست؟
متضادها: straight. مترادف: درهم، گیج کننده، مشکل ساز، درهم، پیچ در پیچ، غرغر، سخت، خرخر، مشکل ساز، درگیر، خرخر، گره خورده، گریزان، گره خورده، دستگیره.
زبان عامیانه برای چیست؟
2 عامیانه: خیلی بد: مانند. الف: مقابله با یک مشکل خاردار [=خاردار، گرهدار] بسیار دشوار یا چالش برانگیز، شرایط سخت پس از … سر خوردن در اطراف پیچهای گیره مو…، دو دوچرخهسوار با عصبانیت برای پایان کار پدال زدند. -
مترادف gnarled چیست؟
مترادف برای gnarled
- کج.
- تغییر شکل.
- gnarly.
- پیچ خورده.
- خم.
- تحریف.
- خشن.
- knurled.