نشان دادن عدم مهارت یا استعداد
- پرندگان دست و پا چلفتی باید زود پرواز را شروع کنند.
- او با ابزار دست و پا چلفتی است.
- در مهمانی احساس دست و پا چلفتی، خجالتی و بی دست و پا کردم.
- ای بی دست و پا، این دومین لیوانی است که امروز شکستی!
- متاسفانه من هنوز پشت فرمان جیپ خیلی دست و پا چلفتی بودم.
چگونه از دست و پا چلفتی استفاده می کنید؟
مثال جمله ناشیانه
- لهجه او هنوز وجود داشت، اما الگوی کلامی ناشیانه از بین رفته بود. …
- در واقع، این ایده جذاب بود - علی رغم دعوت ناشیانه او. …
- مدرسه گرانیت قرمز آسوان پایین می آید، کار معمولاً ناشیانه و با گوشه ها و جزئیات ناتمام است. …
- پسرا دست و پا چلفتی هستند.
جمله خوب برای دست و پا چلفتی چیست؟
نمونه هایی از دست و پا چلفتی در یک جمله
متاسفم که شراب شما را ریختم - این از نظر من بسیار ناشیانه بود. من دست های خیلی بدی دارم و تمایل دارم چیزها را رها کنم. او تلاش ناشیانه ای برای شوخی انجام داد.
منظور از آدم دست و پا چلفتی چیست؟
1. صفت یک فرد دست و پا چلفتی چیزها را به روشی بی احتیاطی و ناخوشایند حرکت می دهد یا با آنها برخورد می کند، اغلب به طوری که همه چیز خراب یا شکسته می شود. من هرگز بوکسور دست و پا چلفتی و کمتر هماهنگ ندیده بودم. متاسفانه من هنوز پشت فرمان جیپ خیلی دست و پا چلفتی بودم.
دختر دست و پا چلفتی یعنی چه؟
1 فقدان مهارت یا هماهنگی فیزیکی.