تنش اسم [U] (نگرانی) کیفیت نگران یا عصبی بودن: یک تنش زمینه ای در شیوه او وجود داشت.
آیا تنش کلمه وجود دارد؟
اسم تنش [U] ( عضلات کشیده ) حالتی که در آن عضلات بدن یا بخشی از بدن شما سفت و سفت می شوند.: نینا از تنش گردنش متوجه می شد که نگران است.
تنش به چه معناست؟
تعریف تنش. وضعیت فیزیکی کشش یا فشار آمدن. مترادف "او می تواند تنش بدن او را احساس کند": تنش، تنش، تنش.
تنش را چگونه می نویسید؟
تنش اسم [U] (نگرانی)
تنش است یا متشنج؟
وقتی می خواهید بگویید که در یک زمان خاص عصبی بودید/عصبی هستید، از TENSE، not TENSED استفاده کنید. TENSE یک صفت است که به معنای "نشان دادن عصبی بودن" است. مثالها: "هر بار که از من میخواهند با مشتریان شرکتمان صحبت کنم، احساس تنش زیادی دارم. "