محاسبه; ترسیم کردن؛ کشف کردن؛ ارزش؛ یافتن راه حل؛ تخمین زدن؛ محاسبه؛ کار؛ حل؛ تمرین کردن؛ لیسیدن.
مترادف فیگور چیست؟
محاسبه. صفت با محاسبات ریاضی. محاسبه شده است. مشخص. تخمین زده شده.
کلمه دیگر برای الگو چیست؟
در این صفحه می توانید 20 مترادف، متضاد، عبارات اصطلاحی، و واژه های مرتبط را برای الگو پیدا کنید، مانند: emplar، مربی، مثال درخشان، الگو، ستاره، قهرمان، مثال خوب، بت، نمونه، مدل و مظهر.
شما شخصیت مادر را چه می نامید؟
اسم. شکل مادری . شکل مادری . چهره والدین.
آیا تشخیص غیررسمی است؟
فهمیدن، [غیررسمی.] برای درک; حل: ما نمیتوانستیم بفهمیم این همه پول کجا رفته است.