فعل متعدی.: راندن از محل سکونت: جابجا شوید. فعل لازم.: برای جا گذاشتن.
Unroot به چه معناست؟
: ریشه کن کردن: ریشه کن کردن، ریشه کن کردن. فعل لازم.: ریشه کن شدن.
آدم سرگردان چیست؟
(wɒndəʳlʌst) اسم غیرقابل شمارش. کسی که هوس سرگردانی دارد میل شدید به سفر دارد. هوس سرگردانی او به او اجازه نمی داد مدت زیادی در یک نقطه بماند. مترادف: بی قراری، خارش پا [غیررسمی]، میل به سفر، بی قراری مترادف بیشتر هوس سرگردانی.
معنای هوس شگفت انگیز چیست؟
معجب کردن، کار کردن روی احتیاط
شانس خوب است که کلمه Wanderlust را شنیده اید که به معنای میل شدید به سفر است. عجایب اصطلاحی است که من برای توصیف فراخوان دیگری به کار می برم: میل به داشتن زندگی شاد و الهام گرفته.
Droted چیست؟
1: از ریشه پاره نشده -با خارج استفاده می شود. 2: بی ریشه: بی ریشه زندگی بی ریشه و ولگرد - A. L. Kroeber.