ناتوانی در جمله ?
- او برای عمویش متاسف شد، احساس کرد اعتیاد به الکل یک ناتوانی جدی است.
- سالمندان بیشتر احتمال دارد قربانی یک ناتوانی جدی شوند.
- ناتوانیاش او را تمام روز در رختخواب نگه میداشت و باعث شد کاش به حرفهای دکترش گوش میداد.
چگونه از ناتوانی ها در جمله استفاده می کنید؟
نمونههایی از "ناتوانی" در یک جمله ناتوانیها
- دیدو بی وقفه درباره خودش صحبت می کرد و تنها کاری که باید انجام می دادم، در حالی که به فهرست ناتوانی های او گوش می دادم، ابراز همدردی بود. …
- ممکن است در زندگی آینده او به عنوان جبران ناتوانی های فعلی خود ثروتمند شود.
منظور از ناتوانی چیست؟
1a: کیفیت یا وضعیت ناتوان بودن. ب: شرط ضعیف بودن: سست بودن. 2: بیماری، بیماری. 3: یک شکست شخصی: یکی از ناتوانی های ناتوان موجودات زنده خودپرستی است - A. J. Toynbee.
ناتوانی در جمله به چه معناست؟
تعریف ناتوانی ضعف یا شکست است. یک مثال از ناتوانی زمانی است که با افزایش سن قادر به شنیدن نباشید. … وضعیت ناتوان بودن که اغلب با پیری همراه است. ضعف یا ضعف ناتوانی ناشی از بیماری.
منظور از ناتوانی پیری چیست؟
ضعف یا ناتوانی، به ویژه به دلیل کهولت سن، ناتوانی نامیده می شود. اسم ناتوانی، وقتی به تنهایی به کار می رود، عموماً به معنای ضعف جسمانی است. … دومی جایی است که بیماران و ناتوانان برای بهبودی به آنجا می روند: «به دلیل ناتوانی اش، او اغلب توسط پزشکان در بهداری ویزیت می شد. "