برخی از مترادف های متداول irritate عبارتند از عصبانیت، گزنه، peeve، تحریک، و rile. در حالی که همه این کلمات به معنای "برانگیختن احساس خشم یا آزار" است، تحریک به معنای برانگیختن تدریجی احساسات خشم است که ممکن است از بی صبری صرف تا خشم متغیر باشد. نقیدن مداوم که به شدت مرا آزار می داد.
بهترین مترادف برای تحریک کردن چیست؟
تحریک
- تشدید.
- آزاردهنده.
- اختلال.
- عصبانی.
- التهاب.
- خشم.
- پیو.
- ترش.
2 مترادف برای تحریک شده چیست؟
مترادف برای irritated
- عصباني.
- مزاحم.
- اختلال.
- مشکل.
- عصبانی.
- خشمگین.
- برانگیخته شد.
مترادف و متضاد برای تحریک شده چیست؟
تحریک کردن. مترادف: آشنا کردن، تحریک، آزار، خشم، نگرانی، بخور دادن. متضاد: آرام کردن، نوازش، آرام کردن، رام کردن، آرام کردن.
آیا عصبانی شدن همان عصبانیت است؟
این است که خشم یک احساس شدید نارضایتی، خصومت یا تضاد نسبت به کسی یا چیزی است که معمولاً با میل به صدمه زدن همراه است در حالی که تحریک عمل تحریککننده یا هیجانانگیز است. ، یا حالت تحریک پذیری؛ هیجان؛ تحریک، معمولاً از نوع نامناسب و ناراحت کننده؛ به خصوص، …