شاعر به نگاه می کند تا درختان جوان را ببیند که شکوفه می دهند و کودکان شادی که از خانه هایشان بیرون می ریزند. … درختان جوان و کودکان شاد از نظرات او در این زمینه حمایت می کنند زیرا به او نشان می دهند که این اتفاق در گذشته رخ داده است و در آینده نیز ادامه خواهد داشت.
چرا شاعر دوباره به مادرش نگاه کرد؟
شاعر دوباره به مادرش نگاه کرد چون بررسی امنیتی در فرودگاه انجام شده بود و زمان خروج مادرش فرا رسیده بود. بنابراین، او می خواست آخرین نگاهی به چهره مادرش بیندازد، زیرا می دانست که احتمالاً این آخرین باری است که او را زنده می بیند.
شاعر چه جوابی داد؟
پاسخ های کارشناس
سخنران شاعر می گوید جمعیت زیادی از نرگس ها را دیدماو احساس تنهایی و بیگانگی کرده است، اما هزاران نرگس به احساس تنهایی او پایان می دهند. آنها برای او مانند افرادی به نظر می رسند که در نسیم از این طرف به آن طرف می چرخند، انگار که همه در حال رقصیدن هستند…
آیا نگاه کردن به شاعر به فراموش کردن افکار قبلی خود کمک می کند؟
شاعر به بیرون نگاه می کند تا افکار قبلی را فراموش کند که او زودتر مادرش را از دست خواهد داد. … شاعر فکر قبلی را فراموش نکرد زیرا می دید که درختان می دوند و بچه ها پر از شادی هستند اما مادرش انگار جسد است.
چرا شاعران مراقب هستند؟
پاسخ: شاعر از پنجره شروع به نگاه کردن به بیرون کرد، زیرا می خواست با نگاه کردن به مادر پیرش درد و عذابی را که می کشید دور کند. او به بیرون به دنیایی که پر از زندگی و فعالیت بود نگاه کرد. او درختان جوانی را دید که از کنار او می دویدند و بچه های شادی که از خانه هایشان بیرون می دویدند تا بازی کنند.