ماهیت یک عادت; ثابت شده توسط یا ناشی از عادت: ادب معمولی. از روی عادت چنین بودن: شایعه ی همیشگی. معمولاً به عنوان یک شخص خاص استفاده می شود، دنبال می شود، مشاهده می شود، و غیره. مرسوم: او جای همیشگی خود را سر میز گرفت.
معنای عادت چیست؟
1: انجام یا تمرین مکرر کاری یا انجام کاری یا رفتار به نحوی: داشتن ماهیت یک عادت: رک و راست معمولی رفتار معمولی، رفتار همیشگی مصرف همیشگی مواد مخدر.
نام دیگر عادت چیست؟
برخی از مترادف های رایج عادتی عبارتند از عادت، مرسوم، معمول، و متداول. در حالی که همه این کلمات به معنای "آشنا از طریق تکرار مکرر یا منظم" هستند، معمولاً تمرینی را نشان می دهد که با تکرار زیاد ثابت یا ثابت شده است.
مثال عادت چیست؟
تعریف عادت به عادت انجام می شود. نمونهای از عادتی که به عنوان صفت استفاده میشود، عبارت " پیاده روی معمولی" است که به معنای پیادهروی است که کسی هر روز انجام میدهد.
آدم عادت کیست؟
عمل، حالت یا شیوه رفتار معمولی، یکی است که معمولاً کسی انجام می دهد یا دارد، به ویژه کاری که به عنوان ویژگی یا ویژگی آنها در نظر گرفته می شود. او به زودی نبوغ همیشگی خود را بازیافت.