: فلورسنت نیست: مانند. الف: نداشتن رنگهای غیر فلورسنت فلورسانس. b: قادر به فلورس کردن کانیهای غیرفلورسنت نیست.
معنای فلورسنت چیست؟
1: نور مرئی در هنگام قرار گرفتن در معرض تابش خارجی یک ماده فلورسنت یک پوشش فلورسنت. 2: تولید نور مرئی با استفاده از پوشش فلورسنت یک لامپ فلورسنت. 3: رنگ های فلورسنت بسیار روشن یا درخشان.
primly به چه معناست؟
Primly به صورت به روشی بیش از حد درست انجام شده تعریف می شود. یک مثال از primly، سفت راه رفتن است، مانند این جمله، "او در ابتدا با لباس جدید گران قیمتش از کنار همه گذشت." قید.
چه بخشی از گفتار فلورسنت است؟
FLUORESENT ( صفت) تعریف و مترادف | دیکشنری مک میلان.
شکل فعل فلورسنت چیست؟
فعل ناگذر.: برای تولید، انجام، یا نمایش فلورسانس.